خبرگزاری مهر - گروه هنر - علیرضا سعیدی: پروژه موسیقایی-نمایشی «سی صد» فارغ از اما و اگرها و انتقاداتی که میتواند درباره آن مطرح شود، بیگمان یکی از پرهزینهترین و عظیمترین پروژههای نمایشی-موسیقایی کشورمان طی یکی دو دهه اخیر است که دستاندرکاران آن کوشیدهاند، در پاسخ به فیلم ضدایرانی «سی صد» و در ادامه پروژه «سی» که سالها قبل با حضور جمعی از شناختهشدهترین هنرمندان عرصه تئاتر، سینما و موسیقی در کاخ سعدآباد پیش روی مخاطبان قرار گرفت، آن را اجرا کنند تا در کنار وجوه سرگرمی ساز، به موضوع مهمی در تاریخ کشورمان هم پرداخته باشند.
موضوعی مهم و محوری در تاریخ ایران زمین که با محوریت قرار دادن شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی و صد البته بهکارگیری بستهای پرهزینه و پرزحمت از آنچه در دنیای سینما و موسیقی و تئاتر میشناسیم پروژه متفاوتی را پیش روی مخاطبان قرار داده است.
این پروژه به قول دستاندرکارانش تمام تلاش خود را انجام داده تا درباره «ایران و ایرانی» حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشد. حرفهایی که اگرچه برای شنیدن آنها نیاز به صرف هزینهای از ۷۰ تا ۷۰۰ هزار تومان است، اما میتواند دربرگیرنده ابعاد گوناگونی در حوزههای مختلف ایرانشناسی باشد. به شرطی که در یک مجال مناسب بتوان هم در حوزه محتوای فرهنگی و هم در حوزه محتوای هنری روی آن تمرکز ویژهای داشت. کما اینکه در همین مدت هم حاشیهها و اظهارنظرهای متعددی روی این پروژه در رسانهها و فضای مجازی منعکس شده که لزوم تعمق و تامل در این پروژه موسیقایی – نمایشی پرهزینه را دوچندان میکند.
کنسرت – نمایش «سیصد» که به گفته دستاندرکارانش تولید آن نزدیک به ۳۰ میلیارد تومان هزینه داشته، نوشتهای از محمد رحمانیان بر اساس متنی از «ری بردبری» است. در همین مدت هم حاشیهها و اظهارنظرهای متعددی روی این پروژه در رسانهها و فضای مجازی منعکس شده که بحث تعمق و تامل در این پروژه موسیقایی – نمایشی پرهزینه را دو چندان میکند این پروژه به موضوع کتابسوزی و نسلکشی مغولها در نیشابور میپردازد و ایجاد کنش در ذهن مخاطب در راستای حفظ زبان ملی ایرانیان به عنوان مرکز یکپارچگی سرزمین و پیونددهنده جوانان با موسیقی و شعر اصیل فارسی از مهمترین اهدافِ این پروژه است.
در این چارچوب آنچه در روایت نمایشی اثر پیش روی مخاطبان در قالب پردههای مختلف با بازی جواد عزتی، طناز طباطبایی، مهران غفوریان، دلنیا آرام، عرفان ناصری، منوچهر علیپور، نیما سکوت، امیر جدیدی و رضا کیانیان قرار میگیرد اگرچه در حوزه کارگردانی با توجه به تجربههای نداشته امیر جدیدی، دارای نوسانات و معایب فراوانی است و میتواند در وقت لازم مورد نقد و بررسی کارشناسان حوزه تئاتر قرار گیرد، اما به واسطه متن دارای چارچوب محمد رحمانیان که متخصص نگارش چنین نمایشنامههایی است، اجرایی کم و بیش قابل قبول را تقدیم مخاطبانی کرده که قطعاً خیلی از آنها تماشاگر حرفهای تئاتر نیستند اما با انگیزه حضور در یک برنامه موسیقایی، بیننده بخش نمایش نیز هستند.
این اجرا با خوانندگی رضا بهرام و سهراب پور ناظری، موسیقی تهمورس پورناظری، حضور گروهی از بازیگران فرم به رهبری علی براتی، نوازندگی گروهی از نوازندگان سازهای ایرانی و جهانی و البته دیگر جلوههای سمعی و بصری که بسیاری از آنها برای اولین بار در تئاتر و موسیقی ایران تجربه میشوند، توانسته ویترین خوش رنگ و لعابی را در لوکیشن یک مکان تاریخی همچون کاخ سعد آباد به تماشاگران ارائه دهد.
لوکیشنی که اگرچه در زمان خروج تماشاگران با بینظمی بسیار بد و عجیب و غریبی همراه بود، اما فضای حاکم بر اجرا حداقل در طول دو ساعت اجرای پروژه، شرایط متفاوتی را برای تماشاگران رقم میزند که طبیعتاً برای طرفداران رضا بهرام بهعنوان یک ستاره موسیقی پاپ در یک اثر نمایشی و البته خوانندگی در حوزه موسیقی ایرانی تجربهای متفاوت محسوب میشود؛ موضوعی که با روشن شدن نور موبایلهای این دسته از مخاطبان حین اجرای محدود رضا بهرام خودنمایی و مشخص میکرد که این دسته از تماشاگران برای چه در کاخ سعد آباد حضور یافتهاند.
آنچه در شروع پروژه بیش از هر نکته دیگری برای مخاطب قابل توجه بود، حجم وسیعی از پروداکشن صحنه و طراحی جایگاه تماشاگران بود که تا به امروز کمتر رویدادی را میتوان یافت که مانند این پروژه توانسته باشد چنین حجمی از نور و موسیقی و تصویر را در خود جای دهد. کما اینکه شاید یکی از نقاط قوت پروژه را بتوان در همین شرایط جستجو کرد که توانسته حجم وسیعی از نگاه دیداری مخاطبان را فارغ از علاقه مندی هایی که به سوپراستارهای روی صحنه داشتند، به سمت خود «صحنه» جلب کند.
اما این تازه آغاز ماجراست چون همه آنهایی که در پروژه «سی» میزبان مخاطبانشان در همین کاخ سعدآباد بودند، میدانستند به صحنه بردن «سی صد» آن هم در این شرایطی که مردم در وضعیت مطلوبی به لحاظ اقتصادی نیستند و دیگر همایون شجریانی با طرفداران میلیونی خود نیز در میان نیست، کار بسیار دشواری است. اگرچه حضور برخی ستارگان این سالهای حوزه سینما و موسیقی میتوانست آلترناتیو مناسبی در خلاء همایون شجریان باشد، اما هر چه هست جبران این خلأ نیازمند پیمودن مسیر سختی بوده که اگر کیفیتی نداشته باشد، کار را برای جلب مخاطب حتی با حضور ستارهای چون رضا بهرام و هنرمندان دیگر دشوار میکند.
همه آنهایی که در پروژه «سی» میزبان مخاطبانشان در همین کاخ سعدآباد بودند، میدانستند به صحنه بردن «سی صد» آن هم در این شرایطی که مردم در وضعیت مطلوبی به لحاظ اقتصادی نیستند و دیگر همایون شجریانی با طرفداران میلیونی خود نیز در میان نیست، کار بسیار دشواری است این دشواری اتفاقاً در یک جای برنامه خود را جلوهگر میکند، آنجایی که در کنار اجرای منظم گروه نمایشی، موسیقی بسیار مناسب و روحانگیز اثر به همراهی تیم قدرتمند نوازندگی که جملگی از بهترینهای موسیقی این سرزمین هستند، گروه خوانندگی اثر در مقاطعی حس و حال درگیر شده مخاطب با محتوای اثر را خراب میکنند.
نه رضا بهرام در جایی که میبایست حضور داشت و نه سهراب پورناظری به عنوان یک آهنگساز و نوازنده درجه یک توانست از خود یک خواننده تمام عیار را به مخاطبانش معرفی کند. آنچنان که در بسیاری از بخشهای مختلف اجرا چنین فرآیندی بسیار خود را نشان داد و چنین نگاهی را تایید کرد که ای کاش سهراب پور ناظری بداند، یک ملودی پرداز درجه یک، یک آهنگساز درجه یک و یک رهبر ارکستر درجه یک اصلاً نمیتواند خواننده خوبی باشد! واقعیتی که گویی در این کنسرت نمایش اصلاً مورد توجه سهراب قرار نداشته و او خودخواهانه با طراحی که همراه برادر هنرمندش تهمورس پور ناظری صورت گرفت، اصرار داشته که خود را به عنوان یک خواننده در احساسیترین لحظات اجرا معرفی کند.
این اصرار در بسیاری از مقاطع اجرای پروژه، آب سردی بود بر روح تماشاگری که با لحظات حسی اثر روبهرو میشد اما صدای نه چندان باکیفیت خواننده او را از این جریان حسی خارج میکرد. کما اینکه بسیاری از تماشاگران پس از پایان اجرای کنسرت - نمایش دائم از یکدیگر پرس و جو میکردند که چرا آهنگساز ممتازی مانند سهراب پورناظری باید به هر قیمتی خواننده هم باشد؟
جالب اینکه به زعم نگارنده این اصرار تا حدی بود که حضور رضا بهرام را بسیار کمرنگ جلوه میداد و چنین وانمود میکرد که او نیز از این شرایط چندان راضی نیست. فضایی که به طور حتم اگر با ترکیبی از یک سهراب پورناظری اصرار دارد که در این پروژه بیشتر از هر فرصت دیگری برای خوانندگی خود را معرفی کند. شرایطی که ای کاش در فضای دیگری تجربه میشد. البته که در این میان نمیتوان از جای گذاری مناسب گروه ارکستر در مقاطع مختلف صحنه و استفاده گروه فنی پروژه از ساختمان کاخ سعد آباد به راحتی گذشت خواننده متخصص در حوزه موسیقی ایرانی و خوانندهای چون رضا بهرام طراحی میشد، حتی میتوانست زیبایی و تمرکز گروه سازنده موسیقی اثر که متعلق به برادران پورناظری است را بیشتر جلوهگر کند. اما انگار نباید چنین فرآیندی اتفاق میافتاد. چون سهراب پورناظری اصرار داشته که در این پروژه بیشتر از هر فرصت دیگری بر خوانندگی خود تأکید کند.
البته که در این میان نمیتوان از جایگذاری مناسب گروه ارکستر در مقاطع مختلف صحنه و استفاده گروه فنی پروژه از ساختمان کاخ سعد آباد به راحتی گذشت که انصافاً جلوه باشکوهی را به اجرای برنامه داده بود.
از نقاط عطفی که میتوان درباره کنسرت – نمایش «سی صد» به آن اشاره داشت، ارائه ای باشکوه از ضیافت موسیقی و تئاتر با محوریت شاهنامه و کشور عزیزمان ایران است که گروه بازیگران با اتکا به تجربیات تئاتری خود و اینکه میدانند اغلب مخاطبانشان از تماشاگران حرفهای تئاتر نیستند، نهایت تلاششان را انجام دادند که بازی قبول قبولی را از خود روی صحنه ارائه دهند که در این میان تلاش طناز طباطبایی که در فشردهترین شکل ممکن جایگزین ماهور الوند شد به همراه تلاش مثالزدنی مهران غفوریان جلوه بیشتری داشت. جلوهای که تا پیش از آغاز پروژه پیرامون گروه بازیگران اثر و حتی کارگردانی با حاشیهها و اما و اگرها و قهرها و آشتیهایی همراه بود، اما هرچه بود توانست اجرای قابل قبولی را پیش روی مخاطبان قرار دهد.
حالا اینکه چنین تلاش و حضوری تا چه میزان برای تهیهکننده هزینه داشته قصه مگویی است که اگر بخواهیم به شنیدهها و حواشی آن بپردازیم قطعاً ماجرا جور دیگری رقم میخورد. به ویژه اینکه حضور اسپانسرهای گردن کلفت و البته حرف و حدیثهایی که همیشه در چنین پروژههایی مطرح میشود خود به تنهایی تغییردهنده نگاهها و شرایطی است که آنهم پیچیدگیهای خاص خود را دارد.
به هر صورت کنسرت نمایش «سی صد» این روزها در حال اجراست، اجرایی که از همان ابتدا مشخص بود با حواشی متعددی روبهرو خواهد شد. حواشی که یکی از اولینهای آن مربوط به عدم حضور همایون شجریان یارِ غارِ این چند ساله برادران پورناظری در کنار آنهاست که هنوز در هیچ جایی مشخص نیست که دلیل این جدایی چیست.
جدایی که منجر به تغییر مسیر هنری همایون شجریان در همکاری با هنرمندان دیگر و در نهایت برگزاری کنسرتی مستقل و رکوردشکن در پایتخت آن هم همزمان با پروژه «سی صد» شد. طبیعتاً این همزمانی برگزاری برنامهها هم به خودی خود قابل توجه است.
اما قطعاً در این میان نمیتوان از برخی انتقادات وارد شده به این پروژه و نحوه میزبانی از تماشاگران که با قیمتهای هنگفت بلیت کنسرت را تهیه کردهاند به راحتی عبور کرد. چون همین تماشاگران اگر در جایی احساس کنند به آنچه به آن تکریم میگویند خدشهای وارد شده قطعاً واکنشهایی را هم از خود نشان میدهند.
کنسرت نمایش «سی صد» به تهیهکنندگی محمدحسین توتونچیان و حضور محمدرضا حسینزاده به عنوان مجری طرح، نویسندگی محمد رحمانیان، طراحی و ایده سهراب پور ناظری، کارگردانی امیر جدیدی، آهنگسازی تهمورس پورناظری و خوانندگی رضا بهرام و سهراب پورناظری هر روز ساعت ۲۱ در مجموعه فرهنگی تاریخی سعد آباد اجرا میشود.
عکسها از کاوه کرمی است.
نظر شما